اضطراب شیرین

سلام بر پسر گل و گلاب شهرمون

 راستش موندم چنین معجزه ای، که رشد بچه تو رحم مادر اتفاق می افته و بعد هم می آد تو بغلمون و رشد می کنه و می شه یکی شبیه خودمون ، چقدر عادی شده . یه کم احساساتم با هم قاطی شده . هم می ترسم و هم شادم ،هم اضطراب دارم و هم آرومم. 

ولی از همه بیشتر خوشحالم که فردا دیگه ما هم دیگه رو می بینیم.

آره فقط یه روز دیگه به امید خدا تو بغلم هستی. می دونم  همه چیز به خیر و خوشی انجام می شه.یه کم از زایمان و اتاق عمل می ترسیدم اما کتابی رو می خوندم که اگر چه برای بیماران بود ولی من رو هم که از اول تا آخر عملم با شادی و خوشیه آروم کرد و می گفت "هر دستی که که در بیمارستان مرا لمس کند، دستی شفا دهنده است و تنها نمایانگر محبت. جراحی به سرعت و آسان و عالی صورت می گیرد و من همواره کاملا راحت و آسوده ام" .

خیلی زود ما رو به هم معرفی می کنن . بیا ببین چه مامان بابای با حالی داری. 

تو توضیحات این دوره از زندگیت نوشته بدن کودک بسیار توپر به نظر می رسد و قد حدودا 51 سانتیمتری و وزن 3/4 کیلو گرمی دارد . امیدوارم شما هم وزن و قد نرمال و خوب داشته باشی و مهمتر از همه سالم و سلامت و خوش خنده و آروم باشی.

من وقتی فهمیدم باردارم 62 کیلو بودم حالا 70 کیلو شدم . خودم خیلی چاق نشدم واسه همین امیدوارم همش وزن تو باشه و تپل مپل باشی و سالم.

عاشقتیم